صنایع 90 جهاد دانشگاهی
| ||
|
یه عاشقی می گفت: هروقت کنارش هستم یا میبینمش به یاد دو خط موازی می افتم آخه این دوتا خط تا آخر دنیا هم که بروندباز هم از هم دورند دلم براش سوخت!! یعنی اون دوتا هم .....!!!
یادم می آید چند سال پیش یک روزدوستی به من گفت : آدمها برای هم مثل کتاب هستند همین که ورق های کتاب تمام شد هم دیگر را می اندازند دور و می روند سراغ یک کتاب دیگر ! پس مواظب باش که خودت را زود ورق نزنی !! ولی من آن روز آنقدر به قدرت عشق و محبت در دل ها ایمان داشتم که حرفش را قبول نکردم واز آن دوست رنجیدم!! اما امروز خوب میفهمم که رسم دنیا و آدم هایش همین طور است ورق هایت که تمام شد.......!!!
اسپانيايي ها ميگن : "عشق ساكت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلندتر است
"ايتاليايي ها ميگن: "عشق يعني ترس از دست دادن تو !
" ايراني ها ميگن : "عشق سوء تفاهمي است بين دو احمق كه با يك ببخشید تمام ميشود ... دلیل عدد 7 در سین های سفره عید نوروز در آيين هاي باستاني ايران براي هر جشن و يا مراسم مذهبي خواني گسترده مي شد كه در آن علاوه بر آلات و اسباب نيايش مانند : آتشدان ، ماهروي و برسم ، فراوردهاي فصل و خوراكي هاي گوناگوني نيز بر سر خوان نهاده مي شد. زيرا خوردن خوراك مذهبي يكي از رسم هاي ديني بود.
همچنين برسرسفره هفت سين شمع هايي روشن دربرابر آينه قرارمي دهند كه نشان دهنده آينده اي روشن است . تخم مرغ رنگ شده نيز نشانه باروري است . آينه نيز نمادي از خلقت است . ماهي قرمز نشانه زندگي است البته اگر با یه حساب سر انگشتی بشمارید خواهید دید که این سین ها و این اجزای سفره خیلی بیشتر از 7 سین خواهند بود اما بنا به دلیلی که در بالا عرض شد این سفره معروف به هفت سین شده است.
مردی با اسب و سگش در جادهای راه میرفتند. هنگام عبور از کنار درخت عظیمی، صاعقهای فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدتها طول میکشد تا مردهها به شرایط جدید خودشان پی ببرند.
١ـ آناني که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم نيستند. عمده آدمها حضورشان مبتنی به فيزيک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم ميشوند. بنابراين اينان تنها هويت جسمی دارند.
٢ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هم نيستند. مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هويتشان را به ازای چيزی فانی واگذاشتهاند. بیشخصيتاند و بیاعتبار. هرگز به چشم نمیآيند. مرده و زندهشان يکی است.
٣ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم هستند. آدمهای معتبر و با شخصيت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثيرشان را میگذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داريم و برايشان ارزش و احترام قائليم.
٤ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هستند. شگفتانگيزترين آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نميتوانيم حضورشان را دريابيم. اما وقتی که از پيش ما ميروند نرم نرم آهسته آهسته درک ميکنيم، باز ميشناسيم، می فهميم که آنان چه بودند. چه میگفتند و چه میخواستند. ما هميشه عاشق اين آدمها هستيم. هزار حرف داريم برايشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگيريم قفل بر زبانمان ميزنند. اختيار از ما سلب ميشود. سکوت میکنيم و غرقه در حضور آنان مست میشويم و درست در زماني که میروند يادمان میآيد که چه حرفها داشتيم و نگفتيم. شايد تعداد اينها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
آیا خداوند شر را آفرید؟روزي يك استاد دانشگاه تصميم گرفت تا دانشجويانش را به مبارزه دعوت كند . او پرسيد ايا خداوند هر چيزي را كه وجود دارد افريده است ؟ دانشجويي شجاعانه پاسخ داد : بله . استاد پرسيد هر چيزي را ؟ پاسخ دانشجو اين بود : بله هر چيزي را . استاد گفت: در اين حالت ، خداوند شر را افريده است ، درست است ؟ زيرا شر وجود دارد . براي اين سوال دانشجو جوابي نداشت و ساكت ماند . استاد از اين فرصت حظ برده بود كه توانسته بود يكبار ديگر ثابت كند كه ايمان و اعتقاد فقط يك افسانه است . ناگهان يك دانشجوي ديگر دستش را بلند كرد و گفت : استاد ممكن است از شما يك سوال بپرسم ؟ استاد پاسخ داد: بله . دانشجو پرسيد :آيا سرما وجود دارد ؟ استاد پاسخ داد: بله ، آيا شما هرگز سرما را حس نكرده ايد ؟دانشجو پاسخ داد: البته آقا ، اما سرما وجود ندارد . طبق مطالعات علم فيزيك ،سرما عدم تمام و كمال گرماست و شيئي را تنها در صورتي مي توان مطالعه كرد كه انرژي داشته باشد و انرژي را انتقال بدهد و اين گرماي يك شيئي است كه انرژي ان را انتقال بدهد . بدون گرما اشيا بي حركت هستند ، قابليت واكنش ندارند پس سرما وجود ندارد .ما لفظ سرما را ساخته ايم تا فقدان گرما را توضيح دهيم . دانشجو ادامه داد :و تاريكي ؟ استاد پاسخ داد : تاريكي وجود دارد . دانشجو گفت:شما باز هم در اشتباه هستيدتاريكي فقدان كامل نور است . شما مي توانيد نور را مطالعه كنيد اما تاريكي را نمي توانيد مطالعه كنيد . منشور -نيكولز - تنوع رنگهاي مختلف را نشان ميدهد كه در ان طبق طول امواج نور ، نور مي تواند تجزيه شود . تاريكي لفظي است كه ما ايجاد كرده ايم تا فقدان كامل نور را توضيح بدهيم و سرانجام دانشجو پرسيد :و شر ،ايا وجود دارد ؟ خداوند شر را نيافريده است . شر فقدان خدا در قلب انسان است ، شر فقدان عشق ، انسانيت و ايمان است . عشق و ايمان مانند گرما و نور هستند ، انها وجود دارند و فقدان انها منجر به شر مي شود و حالا نوبت استاد بود كه ساكت بماند .
((نام اين دانشجو آلبرت انيشتن بود))
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |